سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و بر پلیدیى که در پارگین بود گذشت و فرمود : ] این چیزى است که بخیلان در آن بخل مى‏ورزیدند . [ و در روایت دیگرى است که فرمود : ] این چیزى است که دیروز بر سر آن همچشمى مى‏کردید . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 3  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 8365
 
Afsanepaiezi
 
سلام
نویسنده: Afsane(جمعه 86/7/20 ساعت 7:41 عصر)

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید٬ عکس تنهایی خود را در آب٬
آب در حوض نبود.
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دم کرده تابستان بود٬
پسر روشن آب٬ لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید٬ آمد او را به هوا برد که برد.


به درک را نبردیم به اکسیژن آب.
برق از پولک ما رفت که رفت.
ولی آن نور درشت٬
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد می آمد دل او ٬ پشت چین های تغافل می زد٬
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.


تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی٬ همت کن
و بگو ماهیها حوضشان بی آب است.


باد می رفت به سروقت چنار
من به سروقت خدا می رفتم.



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به نام حضرت دوست
حرفهایی برای نگفتن
سلام

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه ||
یاهو [25]
[آرشیو(1)]


|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
Afsanepaiezi
Afsane
من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس. می نویسم، و فضا. می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک. یک نفر دلتنگ است. یک نفر می بافد. یک نفر می شمرد. یک نفر می خواند. به سراغ من اگر می‌آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

|| لوگوی وبلاگ من ||
Afsanepaiezi

|| لوگوی دوستان من ||


|| اوقات شرعی ||